آموزش سوم ابتدایی

سوم دبستانی ها بیایید اینجا

آموزش سوم ابتدایی

سوم دبستانی ها بیایید اینجا

کارنامه ی توصیفی درس هنر که درپایان هرنوبت تکمیل می شود

کارنامه ی توصیفی درس هنر دوره ی ابتدایی

سازمان آموزش وپرورش استان :                         ناحیه/ منطقه :                                  سال تحصیلی :

کد مدرسه :            نام مدرسه :             شماره ی صفحه ی امتحانات :                 شماره ی ردیف دانش آموز :

 

ردیف

موضوع

نوبت اول

نوبت دوم

درحد

انتظار

نزدیک به حد انتظار

نیاز به تلاش

بیشتر

درحد

انتظار

نزدیک به حدانتظار

نیاز به تلاش

بیشتر

1

نقاشی

2

کاردستی

3

تربیت شنوایی

4

قصه

5

نمایش

6

مهارت های فرایندی

نظرمعلم در نوبت اول :

نام و امضای معلم                                                مهر و امضای مدیر مدرسه

نظر معلم در نوبت دوم :

نام و امضای معلم                                     مهر وامضای مدیر مدرسه

نحوه ی ارزشیابی فعالیت های هنری دانش آموزان

                برگه ی ارزشیابی فعالیت های هنری دانش آموزان دوره ی ابتدایی

           نام ونام خانوادگی............دبستان.......... ............................

موضوع 

ویژگی

درحدانتظار

نزدیک به انتظار

نیاز به تلاش بیشتر

نقاشی

1 نقاشی او جذاب است .

 

 

 

2 نقاشی او پیام مورد نظر را می رسا ند .

 

 

 

3 عناصرنقاشی او تنوع دارد .

 

 

 

4 درنقاشی او تنوع رنگ دیده می شود .

 

 

 

کاردستی

1 کاردستی او جذاب است .

 

 

 

2 کاردستی او پیام مورد نظر را می رساند .

 

 

 

3 مواد مصرفی او هماهنگ وتناسب دارند .

 

 

 

4 موضوع کاراو تازگی دارد .

 

 

 

تربیت شنوایی

1 صدا های موجود در طبیعت راتشخیص می دهد .

 

 

 

2 منبع تولید آن ها راتشخیص می دهد .

 

 

 

 3 صدا های زیبا راتشخیص می دهد .

 

 

 

 4 سرودها را با ریتم درست می خوا ند .

 

 

 

قصه

1 قصه یا خاطره ی خود را به گونه ای جذاب ارائه می دهد .

 

 

 

 2 عواطف عناصر قصه را با رفتار کلامی نشان می دهد .

 

 

 

 3 عواطف عناصر قصه را با رفتارغیرکلامی نشان می دهد .

 

 

 

4 به قصه وخاطره ای که سایرین تعریف می کنند ، گوش میدهد

 

 

 

نمایش

1 بازی های نمایشی را به گونه ای جذاب ارائه می دهد .

 

 

 

2 عواطف خود را در ارائه ی نمایش ها آشکار می کند .

 

 

 

3 با حرکات تقلیدی ، موضوع مورد نظررا نشان می دهد .

 

 

 

4 شدت و تن صدای خود را متناسب با موضوع وموقعیت تنظیم می کند .

 

 

 

مهارت های فرآیندی

1 ازانجام دادن فعالیت های هنری شاد و با نشاط است .

 

 

 

 2 در انجام دادن فعالیت های هنری ، مشارکتی مسئولانه دارد .

 

 

 

 3 کار خود را برای سایرین توضیح می دهد .

 

 

 

  4 دربررسی و توصیف کار سایرین مشارکت می کند .

 

 

 

5 برای انجام دادن فعالیت ها پیشگام  است .

 

 

 

 6 در انجام دادن فعالیت ها با سایرین تعامل دارد .

 

 

 

7 در مورد فعالیت ها فکر می کند .

 

 

 

 8 درفعالیت های خود ، خلاقیت نشان می دهد .

 

 

 

  9 نظم وترتیب و نظافت را رعایت می کند .

 

 

 

 10 -  به زیبایی خود و کارها ومحیط اطرافش اهمیت می دهد

نمونه متن املاء - پایه اوّل ابتدایی

نام درس: نان  نشانه ی درس: نـ ن

 باران نم نم می بارد.ابر در آسمان است.درس آسان است.آدم دندان دارد.مادر در دست نان دارد.داماد ابرو دارد.من انار در دست دارم.من برادر دارم.

نام درسایران  نشانه ی درس: ایـ یـ ی ای

 برادر دیر آمد.باران نم نم می بارد.ایران آباد است.ایرانی بیدار است.در سینی سیب است.من بیست دارم.امین انار برمی دارد.ایمان دندان دارد.امیر بیمار نیست.

نام درسسرباز  نشانه ی درس: ز

سرباز زود آمد.ایران آزاد است.ایران سرسبز است.در ترازو سبزی است.ما ایران را دوست داریم.امیر میز می سازد.مادر با سوزن دامن می دوزد.زری انار را از زمین برمی دارد.

نام درساستخر  نشانه ی درس: اِ  ِ ـه ه

دانه زیبا است.بازی ساده است.مداد امین زرد است.مینا نامه دارد.آن مرد سبد توت دارد.ما امام را دوست داریم.آزاده مداد ندارد.مدرسه نرده دارد.

نام درسگوش شنوا  نشانه ی درس: شـ ش

ماشین تمیز است.شیر شاد است.موش شاد است.آرش شانه، تراش دارد.او شش سیب شیرین دارد.شام آش رشته داریم.شب بود.امین ستاره ای را در آسمان دید.او ستاره را به مادرش نشان داد.

نام درسدریا  نشانه ی درس: یـ ی

دریا زیبا است.دریا ماسه دارد.مادر یاس در دست دارد.من دریای آبی را دوست دارم.بوی یاس می آید.مادر سبزی را می شوید.آزاده از مدرسه زود می آید.

نام درساُردک  نشانه ی درس: اُ ـُ

بز دُم دارد.یاسر شتر دارد.آرش یاس در دست دارد.باران تند آمد.امید در باران آمد.او با مدیر از دبستان آمد.این سیب درشت است.

نام درسلک لک  نشانه ی درس: کـ ک

شب تاریک است.بادبادک در آسمان است.زنبور در کندو است.کبوتر روی بام است.اردک در آب شنا می کند.مادر کباب درست می کند.کریم تاکسی دارد.

نام درسورزش  نشانه ی درس: و

امیر دونده است.کریم سوارکار است.اکبر وزنه بردار است.این سه دوست با شادی ورزش می کنند.بابا از نانوایی نان می آورد.مادر کنار سماور است.انار میوه ی شیرینی است.موشک باریک است.آزاده سرسره بازی می کند.

نام درسپرستو  نشانه ی درس: پـ پ

این کودک داستان دارد.این نمکدان نمک ندارد.او نان را در تنور می پزد.پرستو پرواز می کند.ما با توپ بازی می کنیم.پدر پروانه نانوا است.پروانه نان تازه می آورد.او نان را با پنیر دوست دارد.

نام درسجنگل  نشانه ی درس: گـ گ

گاو شیر دارد.نرگس مادربزرگ دارد.او در گرگان زندگی می کند.مادربزرگ یک گاو دارد.او با شیر گاو ماست درست می کند.آسمان بزرگ است.گربه دشمن موش است.

نام درسروز برفی  نشانه ی درس: فـ ف

آرش گاو دارد.برف می بارد.آسمان آفتابی نیست.آدم برفی کیف و کفش ندارد.فرزانه و فرشته آدم برفی درست می کنند.من کیف دارم.

نام درسدرخت  نشانه ی درس: خـ خ

بابا انار داد.خدا خوب است.یاسر نماز یاد دارد.ما ایران را دوست داریم.خدا مردم خوب را دوست دارد.مادر دامن دخترش را می دوزد.خروس بر شاخه ی درخت است

نمونه برگ ارزیابی معلم از پوشه کار در پایه اول (کلاس اول)

نام درس

نام و نام خانوادگی دانش آموز                   ماه

مقیاس ها

ملاک ها

خیلی خوب

خوب

قابل قبول

ضعف دارد

نیازبه تلاش درآینده

بخوانیم و بنویسیم

به خوبی گوش می دهد

به خوبی سخن می گوید

روان می خواند

زیبا می نویسد

به درستی می نویسد

قرآن

کلمات و عبارات را بخش بخش می خواند

در جمع خوانی سرود ها مشارکت دارد

دو سوره از حفظ می خواند

می تواند خلاصه ی داستان های قرآنی را بیان کند

ریاضی

جهت یابی و مکان یابی را انجام می دهد

قادر به برقرار کردن تناظر دو مجموعه است

مجموعه های نمادی صفر تا نه را می نویسد

جمع و تفریق یک رقمی را انجام می دهد

مقایسه ی اعداد و مجموعه ها را انجام می دهد

اعداد کمتر از 100 را می نویسد

مفهوم دسته بندی ده تایی را به کار می برد

مسئله های جمع و تفریق را حل می کند

چگونگی استفاده از پول را در زندگی روزمره می داند

اشیاء را از نظر طول و جرم مقایسه می کند

مفهوم تقارن را درک کرده است

علوم

مفاهیم و دانستنی های علوم را می داند

فعالیت های لازم برای درس علوم را انجام داده است

اشیاء را به دقت مشاهده می کند

قادر به استفاده از ابزارهای ساده است

توانایی پیش بینی برخی از رویدادها را دارد

هنر

ایده های خود را در قالب نقاش،کاردستی و ... بیان می کند

از ابزار و مواد در فعالیت های هنری به طور مناسب استفاده می کند

فعالیت و آثار هنریش دارای جذابیت است

خلاقیت و ابتکار در آثارش دیده می شود

تربیت بدنی

آمادگی جسمانی مرتبط با سلامت را کسب کرده است

آمادگی جسمانی مرتبط با حرکت را کسب کرده است

حرکات پایه را به درستی انجام می دهد

دانش لازم برای حفظ سلامت را کسب نموده است

نگرش لازم برای حفظ سلامت را کسب نموده است

بخوان بخوان! بچه درسخوان نمی شود

بخوان بخوان! بچه درسخوان نمی شود

پدر و مادرها اغلب نمی دانند به چه صورت و به چه طریق ممکن در امر آموزش و یادگیری

و درس به فرزندان کمک کنند. آنها شاید صدها بار این کلمه را تکرار کرده باشند

«بخوان، بخوان» و دلشان می خواهد در این زمینه فرزندانشان را در منزل یاری کنند ولی

بنابر دلایلی، خود را درگیر این مسائل که به نظر مشکل و پیچیده است نمی کنند. این

دلایل ممکن است بی اطلاعی از موضوع درس یا برنامه آموزش آموزشگاه و نداشتن وقت و یا

خواسته های متفاوت هریک از فرزندان باشد و لیکن فرزند شما در زندگی تحصیلی خود نیز

به شما وابسته است و در صورتی که بتوانید در تحصیل او نقش فعال تری داشته باشید،

یادگیری برای او دلپذیرتر می شود و اعتمادبه نفس بیشتری پیدا می کند تا این که در

برابر او بی تفاوت باشید. شاید به خاطر حضور شما، نسبت به درس خواندن دلگرم شود و

آینده درخشان تری داشته باشد. برخی والدین شرکت در زندگی تحصیلی فرزند خود را مشکل

می دانند و حال و حوصله این کار را ندارند و اصلا خود را درگیر این مسائل نمی کنند.

در مطلب زیر که بر گرفته از سایت بنیاد اندیشه اسلامی است برخی از دلایل این سهل

انگاری و بی تفاوتی ذکر شده است که خواندنش به والدین توصیه می شود.

1 -نداشتن وقت، انرژی و برنامه ویژه رسیدگی به فرزندان: باید بدانید اگر چه شرکت در

تحصیل و کمک به فرزندتان کمی از وقت و انرژی شما را می گیرد; اما در مقابل، زندگی

خانوادگی شما پربارتر می شود.

2 -تعلیم و تربیت منحصرا کار متخصصان است: واقعیت این است که شما فرزند خود را بهتر

از هرکس دیگری می شناسید و تجربه، خود یک نوع تخصص است و سهیم کردن معلمان و

مشاوران در این شناسایی، موجب بهره رسانی آنان می شود. پس سعی کنید اگر در تربیت

فرزند خود با مشکلی مواجه می شوید با یک مشاور متخصص ارتباط داشته باشید و سعی کنید

همیشه قبل از وقوع مشکل با مشاور تماس داشته باشید.

3- هرچه قسمت باشد همان می شود: نمی توان با تقدیر و سرنوشت به مبارزه پرداخت و هر

چه قسمت باشد همان می شود. این نوع قضاوت و برداشت، عذر و بهانه ای بیش نیست. کسانی

که این نظر را دارند می خواهند به این وسیله با ساده اندیشی تمام تقصیرها را بر

گردن تقدیر و سرنوشت بیندازند در صورتی که این گونه نیست، هرکس اراده کند و تصمیم

بگیرد می تواند موفق شود. این گونه نظریات ترمز موتور ذهن است.

4- فرزند من به کمک من نیازی ندارد و من نمی توانم کاری برایش انجام دهم: شما

بیشترین تاثیر را بر فرزند خود دارید; از این رو فرزند شما از حمایت و راهنمایی شما

در خانه و مدرسه بی نیاز نیست و همواره باید کمک کننده، همراه و تشویق کننده او

باشید.

5- فرزند من استعداد کافی ندارد یا کم هوش است: این بزرگترین ضربه به فرزندتان است.

یادتان باشد هر دانش آموزی که خود را تا مرحله دبیرستان رساند دیگر کم هوش و کم

استعداد نیست. اما باید دانست هرکس برای کاری خاص مهارت و استعداد دارد و چون مدرسه

دارای چارچوب و نظرات خاص و انعطاف ناپذیر است و نمی تواند برای هر دانش آموز روش

خاصی ارائه کند، ممکن است خیلی از استعدادها شکوفا نشود; بنابراین، نقش والدین

بسیار تعیین کننده است.

6- نمی خواهم برای آموزگار ایجاد مزاحمت کنم: باید بدانیم نه تنها مزاحم آموزگار

نیستید، بلکه اطلاعات شما به او کمک می کند; زیرا داشتن اطلاع کامل از یک فرد به

نوع برخورد با او کمک می کند. آموزگار می تواند با داشتن اطلاعات لازم، بیشتر به

موفقیت فرزند شما کمک کند. این موضوع نشان دهنده این است که شما برای معلم و فرزند

خود ارزش قائل شده اید.

7- در هنگام ملاقات با آموزگار و مدیر مدرسه  خجالت می کشم: نظر و عقیده شما برای

مدیران و آموزگاران محترم است. در صورتی که مسائل مورد نظر خود را فهرست وار

یادداشت کنید به راحتی می توانید درباره آن صحبت کنید; زیرا آنها در واقع دلسوز

فرزندان شما هستند و حضور و ارتباط شما بسیار مفید و ارزشمند است و روابط شما قابل

ستایش خواهد بود و نشان دهنده حسن دقت شماست و بدانید هیچ معلمی از حضور و وقت

اولیا گله مند نیست بلکه از بی دقتی و عدم حضور گله مند است. به هر حال باید دانست

موفقیت تحصیلی دانش آموزان، بستگی به اصول و عملکرد «ذهنی و درونی» آنها دارد و

والدین بیشتر از هر شاخص دیگری امکانات پرورش و شکوفایی او را در اختیار دارند و می

توانند با نوع تربیت صحیح و درخور شان آنها موجب هرگونه پیشرفتی برای آنان شوند.

چه باید کرد؟

- با فرزندانتان مکالمه و گفتگوی آموزشی- تربیتی واقعی برقرار کنید: قبل از این که

پدر و مادر باشید، یک دوست صمیمی باشید تا از رازهای فرزندانتان باخبر شوید. در

حقیقت با آنها روراست باشید و نگویید: «حیای فرزند و پدر و مادری از بین می رود»

این شعار قدیمی شده است. اگر فرزندانتان با شما نتوانند حرف بزنند، حتما مشکلش را

به دیگران خواهد گفت و وقتی او از مدرسه برمی گردد و یا شب وقتی همه دور هم جمع

هستید، از او بخواهید برنامه روزانه مدرسه اش را با تمام جزئیات برایتان تعریف کند.

- ارتباط با مسوولان مدرسه: با معلمان، مشاوران، مسوولان و سایر کارکنان مدرسه به

وسیله شرکت در مراسم افتتاح مدرسه و سایر مراسم ارتباط برقرار کنید و این ارتباط و

تماس را در تمام طول سال حفظ کنید.

- با فرزندتان راجع به نقش تمرکز در مطالعه صحبت کنید: راجع به «هدف»، «برنامه»،

«نقش توجه و تمرکز در مطالعه» و «چگونگی ضبط و نگهداری اطلاعات در مغز» به فرزندتان

توضیحاتی بدهید و به او بفهمانید علت این که مثلا مبحث جغرافی را خوب فهمیده این

بوده که توجه و تمرکز لازم را داشته است، لیکن کلمات انگلیسی که برروی تخته نوشته

شده، چون برای او هیچ «هدف» و مقصودی را زنده نمی کرد تا بدین وسیله انگیزه برای

ضبط و نگهداری در مغز برایش به وجود آورد، خوب نفهمیده است و هرگز از کلمه کم هوش

بودن، کم استعداد بودن، کم شانس بودن و... استفاده نکنید زیرا داروی بسیار مخربی

برای آنهاست.

- آنها را مورد تشویق قرار دهید: همیشه سعی کنید حتی کوچکترین پیشرفت آنها را مورد

تشویق و تحسین قرار دهید.

- خانه را برای یادگیری آماده کنید: محیط خانه را برای یادگیری، مناسب کنید، زمان

مناسبی برای مطالعه در نظر بگیرید. در آن مدت، استفاده از تمام عوامل مزاحم از قبیل

رادیو، تلویزیون و ... را برای تمام افراد خانواده ممنوع کنید، به خصوص در هفته

امتحانات از میهمانی ها، عروسی و هر عواملی که ممکن است برای حضور در جلسه امتحان

ضرر داشته باشد پرهیز کنید. مبادا خودتان بیننده فیلم باشید و به آنها نصیحت کنید

که فیلم را نبینند، شما در این مدت، به مطالعه، نوشتن نامه و... بپردازید و حداقل

مزاحم آنها نشوید.

- تکالیفشان را یکبار مرور کنید: اگر می توانید، تمرین ها و تکالیفی را که انجام

داده است یکبار مرور کنید. به او کمک کنید تا روز بعد با آمادگی کامل به مدرسه

برود. به او یاد بدهید تکالیف سنگین را به بخش های کوچکتری تقسیم کند و آنها را یکی

یکی انجام دهد و از انجام دادن تکالیف او جدا خودداری کنید; زیرا عصایی برای او

خواهید شد که همیشه باید این عصا زیر دست او باشد و ترک آن یعنی شکست او.

- صبور و انعطاف پذیر باشید: در برخورد با فرزندان، صبور و انعطاف پذیر باشید. این

کار سبب می شود که در او، عادت ها و نگرش های تازه ای برای همزیستی، ایجاد شود.

- راهنمای فرزند خود باشید: فرزند خود رادر همه مراحل راهنمایی کنید. در خصوص شیوه

های گوناگون مطالعه و یادگیری و تقویت حافظه مطالبی بیاموزید. برای کمک به فرزند

خود، از معلمان نیز راهنمایی بخواهید مثلا اگر شما بدانید سه پایه طلایی حافظه چیست

می توانید در این مورد فرزندانتان را راهنمایی کنید.

- بخشی از وقتتان را به او اختصاص دهید: بخشی از وقت خود را به فرزندانتان اختصاص

دهید و با او همراه باشید. پیاده روی، گردش، بازدید از موزه و... همراه با شما برای

او لذت بخش است.

- نخواهید فرزندتان به طور فشرده درس بخواند: با درنظر گرفتن این نکته که یادگیری

با فاصله کافی بهتر از یادگیری فشرده است، تلاش کنیم فرزندمان را مجبور نکنیم ساعت

ها بنشیند و مطالعه کند. انجام تکالیف درسی و مطالعه، یک کار فکری است و احتیاج به

استراحت دارد. این استراحت می تواند به طریق برخاستن و قدم زدن، خواندن قطعات ادبی،

ورزش کردن و... باشد.

- از طرح نکات متفرقه جدا خودداری کنید: در فصل امتحانات و موقع کنکور، افراد

خانواده از طرح نکات متفرقه مورد علاقه دانش آموز جدا خودداری کنند. مثلا چند شب

قبل از امتحان یا کنکور از دیدن فیلم سینمایی چشم پوشی کنید، تا او بتواند مطالب

درسی را مطالعه کند. این برخورد حس همکاری را در او تقویت خواهد کرد. البته اگر

استفاده از تلویزیون در اتاق های دیگر امکانپذیر باشد و مزاحمتی برای دانش آموز

ایجاد نکند، مانعی ندارد.

- مشوق فرزندتان باشید: اطرافیان در شب امتحان و چند روز مانده به امتحان باید مشوق

او باشند و از مایوس کردن او خودداری کنند و همچنین با تکرار حساس بودن موضوع، موجب

اضطراب زیاد او نشوند و از مشاجرات خانوادگی دوری کنند.

- شب امتحان، زمان آموزش صحیح امتحان نیست: واقعا فکر می کنید شب امتحان، زمان

آموزش صحیح امتحان است، اصلا این طور نیست. پس والدین عزیز اجازه بدهید فرزندتان

اگر می خواهد با قدم زدن مطالعه کند، یا با صدای بلند بخواند، آزاد باشد.

- در شب امتحان پند و نهیب به فرزند شما کمک نمی کند: والدین محترم، هرگز تیرهای

زهرآگین «درس بخوان!»، «چرا درس نمی خوانی؟»، «به فکر امتحان فردا نیستی!»، «فردا

تجدید می شوی»! و «مگر فردا امتحان نداری؟» را به مغز دانش آموز شلیک نکنید که در

شب امتحان اصلا چنین پند و نهیب هایی سازنده نیست.

- تشویق عامل مهم یادگیری است: بدون تردید تشویق از مهمترین عوامل موثر در یادگیری

به شمار می آید. تشویق و تنبیه دو اهرم بسیار مهم برای کنترل، تعدیل و تقویت رفتار

انسان است; اما آنچه مهم است، بهره گیری از نقش موثر تشویق و تنبیه در فرآیند

یادگیری و کنترل رفتار از پیش طراحی شده با برنامه است. استفاده نادرست و نابجا از

تشویق و تنبیه نه تنها نمی تواند در درازمدت موثر واقع شود، بلکه ممکن است اثرات

نامطلوب و سوئی را به همراه داشته باشد.

بد دهنی کودکان

بد دهنی کودکان

این مسئله در بسیاری مواقع یکی از شکایات و معضلات والدین را در مقابل اطفال تشکیل

داده و متأسفانه دربسیاری از مواقع خود پدر و مادرها در به وجود آوردن آن نقش داشته

اند.

علائم اختلال

برای شروع بحث ابتدا باید دانست که آیا طفل از لحاظ موقعیت درکی در موضعی قرار دارد

که قادر به شناخت خوب و بد و زشت و زیبا بوده باشد و یا صرفاً از روی تقلید در سیر

رشد کلامی این الفاظ را به کار می برد. کلاً شروع شکل گیری انضباط در اطفال از

حوالی 5/1 سالگی آغاز می گردد و از آن زمان است که والدین نقش فعال خویش را در این

زمینه ایفا خواهند نمود. رفتار و حرکات و سخن گفتن ناشیانه طفل در این زمان از هر

لحاظ جالب نظر والدین و اطرافیان بوده و موجب مسرت و شادمانی آنان می گردد. در

حوالی سنین 5/2 3 سالگی که طفل قادر به ادای 2-3 کلمه پشت سر هم می باشد بدترین

زمان از لحاظ تقلید برخی کلمات ناهنجار می باشد که احیاناً در محیط اطراف طفل ادا

می گردد در این زمان مشکل به دو صورت تکوین خواهد یافت:

اول: آن که ادای الفاظ رکیک و زشت در فرهنگ خانواده خاصی مرسوم بوده و از قبل مورد

تقبیح واقع نگردیده باشد که در این صورت طفل با تقلید مستقیم بدین رفتار ناپسند

گرایش یافته و آن را در خویش پرورش خواهد داد.

دوم: آن که برخی وابستگان خانواده مثلاً عمو، دایی و یا حتی خود پدر و مادر لحن

کودکانه طفل را مستمسکی جهت تفریح قرار داده و تقلید الفاظ رکیک توسط وی آنان را به

خنده و شادی وامی دارد و پرواضح است که بعدها رفع یک عادت کاملاً مستقر شده و ذهنی

شده در طفل تا چه اندازه با صعوبت همراه خواهد بود. سپس در زمانی که حدوداً مصادف

با 5-6 سالگی طفل می باشد پدر و مادر از اینکه کودک خردسال بدون هیچ گونه ابایی به

فحاشی ناسزاگویی می پردازد ظاهراً دچار تعجب می گردند در حالی که توجه به زیربنای

موضوع جای هیچ گونه شگفتی بجا نخواهد گذاشت. بددهنی به صورت علامتی از یک اختلال

سلوک: اختلالات سلوک در اطفال گروهی از اختلال های رفتاری آنان را تشکیل می دهند.

نمونه هایی از این اختلالات شامل دروغ گویی افراطی و آتش افروزی عمدی و فرار از

مدرسه می گردد.

چنین کودکانی ممکن است متخاصم، بددهن، گستاخ و بی اعتنا بوده و نسبت به بزرگترها

رفتار منفی گرایانه نشان دهند.

سایر موارد شامل:

بددهنی در اختلالات شخصیت: بالاخص در اختلال شخصیت ضد اجتماعی

بددهنی در پسیکوزهای اطفال: که به طور خلاصه دسته ای از بیماری های جدی روانی را

تشکیل داده و بیمار در طی حملات تهاجمی بیماری ممکن است به بددهنی و توهین به سایر

افراد بپردازد.

بدهنی در عقب افتادگی عقلانی: وجود رفتار نامتناسب اجتماعی و از جمله پرخاشگری در

کودکان دچار عقب ماندگی ذهنی موجود و گاه موجب برانگیختن توجه منفی در مراقبین آنان

می گردد.

روش های پیش گیری از بیماری

در بسیاری موارد آنچنان که ذکر گردید عدم رعایت برخی موازین اخلاقی در خانواده باعث

الگوبرداری توسط طفل گردیده و مسلماً با ارشاد اعضای خانواده می توان از ایجاد این

عادت زشت جلوگیری نمود. در همین جا باید به بزرگترها تذکر داد که هیچگاه ولو به

شوخی به ذکر الفاظ رکیک و زشت نزد اطفال اقدام ننموده و اگر هم طفل این لغات و

اصطلاحات را به کار برد به ابراز شادی و خنده نپردازند. همچنین یکی از نکات شاخص

آموزش و پرورش در محیط اجتماعی اطفال و من جمله مدارس تعلیم اصول عالیه اخلاقی است

که مانع از تکوین بسیاری عادات زشت و من جمله هرزه گویی خواهد گردید. گنجاندن این

گونه مفاهیم عالی در برنامه رسمی تعلیمات مدارس مسلماً مثمر ثمر خواهد بود.

درمان های اولیه و در دسترس

به هر حال هرگاه پدر و مادر مواجه با هرزه گویی در طفل خویش گردند بهترین توصیه آن

است که با نشان دادن رفتاری حاکی از نارضایتی به طفل بفهمانند که رفتار وی مقبول

نظر آنان نمی باشد. این طرز رفتار بسیار مؤثرتر از تنبیه جسمانی طفل بوده و در

بسیاری موارد موجب ترک عادت مزبور می گردد.

در چه صورت باید به پزشک مراجعه نمود؟

با مرور موارد فوق که تعدادی از علل بددهنی در اطفال را شامل می گردد ملاحظه می

نماییم که برخی موارد نظیر بیماری های جدی روانی اطفال نیاز به پیگیری و بررسی تحت

نظر روانپزشک اطفال خواهند داشت ولی اکثریت موارد آن با رعایت برخی موازین ساده

رفتاری و اخلاقی قابل کنترل و پیشگیری خواهند بود.

ویژگیهای مدرسه خوب

ویژگیهای مدرسه خوب

باسمه تعا لی                                                                  

ویژگیهای  مدرسه خوب ( از لحاظ مد یریتی و نرم افزاری )

 1- مدیر مدرسه خوب دارای  برنامه آموزشی و تقو یم اجرایی سالانه  فعالیت ها و ...می باشد .

2-  عوامل آموزشی مدرسه خوب با دانش آموزان دوست و رفیق هستنــــد به نحوی که دانــش آمـــوز زیبا ترین احسا س  را دراین محیط دارد.

3- دانش آموزا ن در کارهای گروهی و فعا لیتهای آموزشی ـ تربیتی مثل شورای دانش آموزی ،اقامه نماز، انجمن علمی  و ...  باعلاقه شرکت دارند.

4- معلمین و همه افرادی که با دانش آموز سر و کار دارند از سواد کافی برخوردارند و با مسایل تعلیم و تربیت و روانشناسی آشنایی دارند.

5- کارهای مدرسه خوب تقسیم شده و هریک از افراد نسبت به نقشی که در آن دارند هم توانایی لازم و هم آشنایی کامل دارند .

6- مدیر و دبیرا ن مدرسه خوب با فرایند یاد دهی - یادگیری و روانشناسی تربیتی آشنایی دارند .

7- دانش آموزان در امور مختلف مشارکت دارند و نسبت به آنچه که در آموزشگاه می گذرد احساس مسئولیت می نما یند.

8-  تعا مل مناسبی بین عو امل آموزشگاه و دانش آموز ان و اولیا ء برقرار است .

9-  شورای دبیرا ن فعال بوده و در این شورا  مسائل گذشته و روز و برنامه های آینده به بحث و بررسی گذاشته می شو د .

10-  مدرسه خوب با اداره آموزش و پرورش و سایر سازمانها ارتباط موثر و مطلوبی دارد .

11- در مدرسه خوب فعالیت ها و اقدامات هدفمند است و درتما م فعالیت ها نظم و انضبا ط حا کم است .

12- نظام  مشاوره ای  مدرسه  خوب ، کارا و اثربخش است .

13 - مدرسه خوب دانش آموز را با مهارتهای زندگی  آشنا کرده به نحوی که پس از اتمام هر دوره  تحصیلی به راحتی می تواند وارد جامعه شود .

14 - در مدرسه خوب ، میراث فرهنگی ، وطن دوستی ، احترام به نیاکان و تاریخ و پرچم و ...  گرامی  داشته می شو د .

15- مجموعه امورمدرسه خوب با سازماندهی مناسب مدیر هماهنگ است .

و ...

  

ویژگیهای مدرسه خوب ( از لحا ظ کالبدی  و سخت افزاری )

1- فضای آموزشی مدرسه خوب ( کلاس درس ) متناسب با سن و پایه تحصیلی دانش آموزان محرک و جذاب باشد .

2- مدرسه خوب دارای محیطی زیبا و با طرا وت  و نشا ط آور است .

3 – درمدرسه خوب ابعاد کلاسها و صندلیها استاندارد و متناسب با سن دانش آموزان می باشد .

4- فضای فرهنگی ، هنری و فن آوری برای رفع نیازهای علمی و تحقیقی دانش آموزا ن مهیا می  باشد .

5- مدرسه خوب به شکوفایی استعداد و توانایی جسمی دانش آموزا ن اهتمام دارد و در جهت تامین  فضا و امکانات ورزشی کوشا می باشد .

6- در مدرسه خوب فضای نمازخانه رغبت انگیز ، سالن ها وسیع وتمیز ، سرویهای بهداشتی تمیز و استاندارد می باشد .

7– در مدرسه خوب مکا ن نشستن راحت بوده سیستمهای گرما یی و برودتی مناسب و کلاس ها به دور از سر و صد ا و دارای  نورکا فی می باشند.

8- در و دیوار و حیاط  و رنگ مدرسه خوب ، دارای پیام آموزشی و تربیتی هستند .

9- در مدرسه خوب با تامین سرویس ایاب و ذهاب به سلامت جسمی دانش آموزا ن توجه کافی میشود .

11- مدرسه خوب به بهداشت روحی دانش آموزان توجه کافی دارد و با ایجاد  کتابخانه ، آزمایشگاه ، اتاق خلاقیت و سالن سمعی و بصری در جهت تامین آن می کوشد .

12 - مدرسه خوب دارای امکانات آموزشی و آزمایشگاهی از قبیل رسانه های دیداری و شنیداری، تجهیزات آزمایشگاهی و ...   می باشد .

13- محیط آموزشی گویای معماری ایرانی و اسلامی و دارای پیام فرهنگی هنری است .

و ...

کشف یک مفهوم علمی

کشف یک مفهوم علمی

((الگوی دریافت مفهوم)) یکی از الگوهایی است که در تدریس به‏کار می‏رود و معلمان دوره‏ی ابتدایی با آن کاملا" آشنا هستند. مراحل کار در این الگو بدین ‏صورت است: معلم مفهومی را که می‏خواهد تدریس کند، در نظر می‏گیرد. این مفهوم می‏تواند یکی از مفاهیم‏ ریاضی،علوم، جغرافی و....... باشد.

 او مفهوم را در ذهن خود نگه می‏دارد و به بچه‏ها می‏گوید: ((امروز یک بازی درپیش داریم. موضوعی در ذهن من است که شما باید به آن برسید. البته من شما را تا حدودی راهنمایی می‏کنم.)) شاید بازی بیست سؤالی در ذهن فراگیرندگان تداعی شود، اما الگوی دریافت مفهوم با این بازی تفاوت‏های بسیاری دارد! معلم جدولی روی تخته می‏کشد ‏که ‏دوستون ‏دارد: ستون‏‏ بله ‏و ستون ‏خیر. بی‏شک ‏هر مفهومی ‏مثال‏ها و نمونه‏هایی دارد؛ مفهوم پستان‏دار: سگ، گربه، گاو و...یا مفهوم ‏رسانا: میخ، سکه ‏و... معلم با توجه به مفهومی که در ذهن دارد و به‏منظور کمک به دانش‏آموزان‏برای‏دریافت آن، نمونه‏ها و مثال‏هایی راکه مفهوم مورد ‏نظرش را دارند، در ستون‏ بله قرار می‏دهد.

فرضیه‏هایی در ذهن بچه‏ها در راستای شناخت مفهوم شکل می‏گیرد. اما تنها ارائه‏ی نمونه‏هایی که ‏ویژگی ‏مورد نظر را دارند، کافی نیست. برای کمک‏ بیشتر به دانش‏آموزان در تعیین قلمرو مفهوم، نمونه‏هایی را نیز که فاقد ویژگی مورد نظر هستند، در ستون‏ خیر قرار می‏دهد. این کار نه‏ تنها در رسیدن ‏به ‏مفهوم‏ به ‏دانش‏آموزان کمک‏ می‏کند، بلکه فرصتی برای مقایسه، تجزیه و تحلیل، استدلال و درک عمیق مطلب به دانش‏آموزان می‏دهد.

 قصد ما در این‏ الگو، انجام‏ یک ‏بازی‏ ساده‏ی ‏بیست ‏سؤالی ‏نیست، بلکه‏ باید در طول‏ کار، تک‏تک دانش‏آموزان ‏درگیر فرایند تفکر ‏باشند. با ارائه‏ی مثال‏های دارای مفهوم و فاقد آن در ستون‏های ‏بله و خیر، فرضیه‏هایی در ذهن برخی از دانش‏آموزان شکل می‏گیرند. دانش‏آموزی‏ فریاد می‏زند، فهمیده که موضوع از چه قرار است. او را آرام می‏کنیم.

 باید چهار پنجم کلاس با دنبال کردن تفکر خود به مفهوم برسند و بعد مفهوم مورد نظر در جمع بیان شود. او را آرام می‏کنیم و با یک مثال او را امتحان می‏کنیم. از او می‏پرسیم: ((اگر دقیقا"مطمئن ‏هستی، بگو این نمونه (مثالی می‏زنیم) در ستون بله جای دارد یا درستون خیر؟)) ممکن است واقعا"به مفهوم مورد نظر رسیده باشد. از او می‏خواهیم ساکت‏ بماند. بازی ادامه پیدا می‏کند. کم‏کم تعداد زیادی از دانش‏آموزان به مفهوم موردنظر پی ‏می‏برند و مفهوم کشف می‏شود.

 غرور خاصی در بچه‏ها شکل می‏گیرد؛ غروری ناشی از کشف یک مفهوم. گذشت زمان را در کلاس درک نکرده‏اند و یک‏ ساعت گذشته است. اگراین مفهوم با‏ روش سخن‏رانی ارائه می‏شد، زمان چه‏قدر دیر می‏گذشت! و چه‏قدر با بی‏حوصلگی همراه بود! درطول این جریان در ذهن تک‏تک افراد چه گذشته است؟ پرداختن به‏این موضوع نیز یکی از گام‏های مهم در این الگوست.

 پس از این‏که مفهوم مورد نظر از سوی اکثر افراد دریافت و در جمع بیان‏شد، از دانش‏آموزان‏می‏خواهیم‏ تفکراتی را که در طول کار داشته‏اند، شرح دهند. آن‏ها از فرضیه‏هایی که‏ در طول‏ تدریس‏ ساخته‏اند می‏گویند، از زمان‏هایی که ‏‏فرضیه‏ی خود را محکم ‏می‏پنداشتند و گویی‏ به‏ مفهوم‏ رسیده‏اند و بعد‏‏ناگهان با ارائه‏ی یک‏مثال‏ در ستون بله و یا خیر از سوی معلم، فرضیه‏ی خود را از دست‏رفته دیده‏اند و باز فرضیه‏ای دیگر.

 آن‏ها هم‏چنین‏از علل‏ ساختن و خراب‏شدن فرضیه‏هایشان ‏می‏گویند و به‏طور کامل راهبردهای ‏تفکر خود را‏ تحلیل‏ می‏کنند. بدین‏صورت تدریس ‏با این ‏الگو به ‏پایان ‏می‏رسد. ما دانشجویان درس ((روش تدریس علوم تجربی))، در اواخر ترم‏ تحصیلی، به‏منظور محک توانایی‏هایمان در کاربرد و استفاده‏ی عملی از آموخته‏ها، به ارائه‏ی‏کنفرانس ‏و اجرای آزمایشی تدریس در کلاس درس دست زدیم. ابتدا کل کلاس‏ را به ‏گروه‏های ‏سه ‏نفری تقسیم کردیم.

 بعد از گروه‏بندی با مشورت و کمک‏استاد، موضوع آشنایی ‏با استان‏هایی که‏با مرکزشان هم‏نام هستند را انتخاب کردیم. بعد از آن نوبت این بود که شیوه‏ی مناسبی برای ارائه و آموزش این درس انتخاب‏کنیم؛ شیوه‏ای‏ که ‏دانش‏آموز را به‏فعالیت، چالش و تفکر وادارد و در نهایت، یادگیری حاصل شود. ما شیوه‏ی الگوی دریافت ‏مفهوم را شیوه‏ی مناسبی دیدیم و تصمیم گرفتیم ‏بر مبنای این‏ الگو به ‏تدریس این درس بپردازیم. در شروع کار براساس اولین گام از الگو که عرضه‏ی مطلب و شناسایی مفهوم است، باید اطلاعات، امکانات ‏و تجهیزات ‏لازم ‏برای تدریس را تدارک می‏دیدیم. به این منظور، فهرستی از اطلاعات‏ و وسایلی را که‏ باید‏ فراهم می‏آوردیم، تهیه ‏کردیم و با توجه به آن، میان اعضای گروه تقسیم کار کردیم.

 کوشیدیم استان‏هایی را انتخاب کنیم که تا حد امکان سبب شوند، دانش‏آموزان برای یافتن مفهوم مورد نظر به چالش کشیده شوند و با توجه به اطلاعات ارائه شده، به حدس زدن و فرضیه‏سازی بپردازند و در نهایت هم‏ بتوانند مفهوم موردنظر (استان‏هایی ‏که‏ با‏ مرکزشان هم‏نام هستند) را شناسایی کنند. اطلاعات هر استان را با جست‏وجو در اینترنت فراهم کردیم. به‏ منظور جذابیت بیشتر و گریز از شیوه‏ی یکنواخت و خسته‏کننده‏ی سخن‏رانی صرف و عمق بخشیدن به یادگیری، موقعیت جغرافیایی هر استان را با نقشه‏ای که استان موردنظر را به ‏صورت ‏برجسته ‏و رنگی ‏نشان‏ می‏داد، نمایش دادیم.

لباس محلی، آثارباستانی ‏و اماکن دیدنی، صنایع‏دستی و سوغات هر استان را نیزبا عکس ‏و ‏تصویر به ‏نمایش ‏در آوردیم. به ‏منظور آشنا کردن دانش‏آموزان با زبان، گویش یا لهجه‏ی مردم هر استان و نیز جذاب‏تر کردن تدریس، تصمیم‏گرفتیم که‏ در میان ‏دوستانمان، از آن‏هایی که اهل استان‏های مورد نظر هستند، بخواهیم جمله‏ای ‏را به‏ زبان‏ و لهجه‏ی‏ خود بگویند. گفته‏ها را ضبط‏ کنیم و هنگام ارائه‏ی اطلاعات هر استان، برای‏دانش‏آموزان پخش کنیم. البته ‏این‏کار با توجه‏به امکانات ‏محدود ما، بسیار سخت و مشکل‏آفرین بود.

 اگر این مفهوم (مفاهیم علمی) با روش سخن‏رانی ارائه می‏شد، زمان چه‏قدر دیر می‏گذشت و چه‏قدر با بی‏حوصلگی همراه بود!

 

صدای بچه‏ها را با گوشی ‏همراه‏ ضبط  می‏کردیم. بماند که چه‏قدر از پله‏های خوابگاه‏های متفاوت‏‏بالا و پایین رفتیم تا توانستیم افرادی را که زبان یا لهجه‏ی موردنظرمان راداشتند، پیداکنیم؛ تازه اگر لطف می‏کردند و اجازه می‏دادند که صدایشان را ضبط‏ کنیم. بعداز همه‏ی این‏ها متوجه‏ شدیم که صداها توی گوشی‏های‏همراه‏ با فرمت ((ای.ام.آر)) ضبط می‏شوند و برای ‏انتقال‏به‏پاورپوینت، بایدبه‏فرمت ((ام.پی.تری)) تبدیل شوند‏که‏ با توجه به‏کمبود امکانات، این‏کار برای‏ ما ‏بسیار مشکل‏آفرین شد. به هرحال‏ با تلاش‏های زیادی موفق به‏‏پخش صدا روی پاورپوینت شدیم. باید اضافه‏کنم، یکی‏دیگر از مشکلات این ‏کار نسخه‏ی‏ متفاوت پاورپوینت‏روی سیستم‏های متفاوت‏ بود که در کارما اشکال ایجادمی‏کرد. بعد از جمع‏آوری تمام اطلاعات لازم برای تدریس، به‏ کمک ‏استاددر مورد نحوه‏ی چیدمان و ترتیب ارائه‏ی اطلاعات به دانش‏آموزان، تصمیم‏ گرفتیم تمامی ‏اطلاعات ‏گردآوری‏ شده‏ را با استفاده از پاورپوینت طبقه‏بندی کنیم و اطلاعات هر استان‏ را در یک‏اسلاید ‏بگنجانیم.

 با توجه به دومین گام از الگوی دریافت مفهوم که آزمون دست‏یابی به مفهوم است، در این مرحله می‏یابد بعد از ارائه‏ی اطلاعات مربوط به اولین استان، به دانش‏آموزان بگوییم که این استان با مفهوم موردنظر ما منطبق است یا خیر و با ارائه‏ی اطلاعات استان‏های دیگر و با پاسخ بله و خیر به دانش‏آموزان، به آن‏ها فرصت دهیم تا حدس بزنند، فرضیه بسازند و مثال‏هایی را ارائه دهند و بالاخره به مفهوم موردنظر دست یابند.

 قابل ذکر است که دانش‏آموزان کلاس را قبل از شروع تدریس با استفاده از تکه‏هایی از عکس‏هایی که مربوط به استان‏های موردنظر بودند و در اختیارشان قرار دادیم، گروه‏بندی کردیم. برای آسان شدن و جذابیت کار، کارت‏هایی را که‏ نام استان‏ها روی آن‏ها درج شده بود تدارک دیدیم و روی تخته یا دیوار در جدولی که به دو بخش بله و خیر تقسیم شده بود، چسباندیم. در آخر برای عمق بخشیدن به یادگیری و در راستای گام سوم از الگویدریافت مفهوم، ازدانش‏آموزان خواستیم درباره‏ی تفکرات خود شرح و توضیح دهند و مثال‏ها و فرضیه‏هایشان را به بحث ‏و گفت‏وگو  بگذارند.

بررسی روش های آموزشی در مناطق دو زبانه

بررسی روش های آموزشی در مناطق دو زبانه

آموزش دو زبانه چیست؟ آیا طرح کار آمدی است ؟ اگر این برنامه تعطیل شود، چه خواهد شد؟ اصطلاح آموزش دو زبانه ، این روزها آهنگ ضربان قلب مردم را ناخودآگاه سرعت بخشیده است . برخی ، سرسختانه در مقابل آن قرار گرفته اند، برخی طرفدار آن هستند و تعداد اندکی نیز موضع بی طرفی اختیار کرده اند. جالب توجه این که به جز آنهایی که مستقیما با آموزش دو زبانه سروکار دارند- یعنی اولیا معلمان و دانش آموزان – بیشتر کسانی که در ایالات متحده آرای تندی علیه آموزش دو زبانه ارائه داده اند، از راه و رسم آن اطلاع چندانی ندارند. پیشوند"دو" در آموزش دو زبانه به معنای این است که دانش آموزان با دو زبان سرو کار دارند و هدف از آن ، هموار کردن راه عبور به سمت یادگیری زبان انگلیسی است، اما این شیوه انتقال ، متاسفانه بر نظری همه جانبه نسبت به توانش زبانی دانش آموزان بنا نشده است . به رغم این که این شیوه به دلیل عدم توجه به مزایای دو زبانه بودن، ضعیف و ناتوان می نماید، اما فرآیند انتقال  به زبان اول را تدریجا فراهم می کند.

 

در چنین شرایطی وقتی دانش آموزان بجز زبان انگلیسی، به زبان دیگری سخن نمی گویند، شیوه فوق گام بزرگی به سمت پیشرفت محسوب می شود. نوع دیگری از آموزش دو زبانه به "شیوه " برنامه های دو سویه " وجود دارد که در ایالات متحده اجرا می شود . این برنامه ها که اجرایشان عموما از جانب والدین آغاز می شود، بر آن است که کودکان خانواده های طبقه بالا را به مرحله دو زبانگی در سطح سلیس و روان برساند. شیوه برنامه های دو سویه عموما در جهت ترغیب آن دسته از گویندگان انگلیسی زبان طرح می شود که می خواهند از محیط دو زبانه ای که در آن به سر می برند، در جهت زبان آموزی استفاده نمایند. ولی برای کودکان طبقه پایین تر الگوهایی به کار می رود که مورد نیاز گویندگان بومی است و فقط زمینه تسلط به زبان انگلیسی را فراهم می آورد. شیوه مذکور از نظر شناختی و اجتماعی – فرهنگی از امتیازاتی برخوردار است . نزاع بر سر آموزش دو زبانه ، باید جدا از برنامه های کودکانه اقلیت طبقه پایین تلقی شود. آموزش دو زبانه بر اساس یک سلسله اصول  که فراگیری زبان انگلیسی کودکان اقلیت است . فرض بر این است که پیشرفت تحصیلی دانش آموزان صرفا با تسلط کافی بر زبان انگلیسی میسر می شود و بدین طریق رشد شناختی آنان همواره تامین است .

 

اما زبان فی نفسه هیچ دانشی را به دست نمی دهد، بلکه در قالب گفتار و نوشتار یکی از مهمترین ابزارهای یادگیری برای بشر محسوب می شود. در آموزش دو زبانه یا کلاس های "زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم" ، دانش آموزان زبان انگلیسی را به شیوه منظم و هماهنگ فرا می گیرند و دانشی را که با این زبان به دست می آورند، می تواند از طریق هر زبان دیگری که ممکن است دانش آموزان بعدها فراگیرند، در اختیار قرار گیرد. در برنامه های آموزش دو زبانه کشور آمریکا، دانش آموزانی که تحصیل را از کودکستان شروع می کنند، به زبان انگلیسی تکلم می کنند، می توانند بعد از سه سال، به کمک زبان اول به مرحله آموزش به زبان انگلیسی انتقال یابند. این کودکان تا پایان کلاس دوم در سواد خواندن و نوشتن به زبان اول و گفت و گو به زبان انگلیسی آن قدر مهارت پیدا کرده اند که بتوانند در مرحله برنامه انتقال قرار گیرند. در این برنامه از آنچه به طور اخص به نام "روش های تعلیمات اجتماعی " موسوم است ، استفاده می شود که پیشتر " تعلیمات انگلیسی پناهندگان" نام داشت. این برنامه ها ممکن است در بین سال از چرخه آموزش خارج شود.

 

کلاس چهارم ، معمولا اولین سالی است که این کودکان مشمول برنامه " تمام انگلیسی " قرار می گیرند. آنچه ذکر شد یک الگوی نظری از روش دو زبانه است . و مدارس زیادی هستند که این الگو را عملا به کار می گیرند.

 آیا آموزش با برنامه های آموزش دو زبانه در دوره انتقال کارآمد است؟ آیا دانش آموزان با برنامه های آموزش دو زبانه موفقیتی حاصل می کنند؟ آیا آنها سه مرحله "حفظ کردن، دوره کردن و به یاد آوردن" را به عنوان یک روش  که از هر کودکی در هر مدرسه ای انتظار میرود یاد می گیرند؟ پاسخ مثبت است. آیا این کودکان می توانند زبان انگلیسی را یاد بگیرند؟ آری – آیا دانش آموزی که به کمک زبان اول تحصیل را آغاز می کند، در مدرسه اقامت می کند و به این روال ادامه می دهدا به شهروند خود بسنده ای برای خدمت به جامعه تبدیل می شود؟ باز هم پاسخ مثبت است . اقداماتی در شرف انجام است که از نظر استانداردهای ملی نسبت به نظام آموزشی بسیار کامل و دقیق هستند. با این حال ، اهداف تعلیم و تربیت در آمریکا در چهار مورد قابل پیش بینی است: کسب مهارتهای کافی در امر تحصیل به تناسب توانایی های ذاتی  مخصوصا در سواد و منجمله ریاضیات، ایجاد مفهوم "خود" از نظر بهداشت روانی برای زندگی در یک جامعه پیچیده ، گسترش مهارت های فرد به عنوان عضو خود بسنده و مفید در جامعه بزرگتر و سطوح بالاتر مهارت های زبان انگلیسی با تمامی ویژگیهای آن.

نمونه های زیادی از اثرات مثبت برنامه های آموزش دو زبانه وجود دارند و یک تحقیق هم در این زمینه این ادعا را اثبات می کند. در اوکلاهاما شاید این اثر بخشی در مجموع دانش آموزان اولین نسل آمریکایی بود که در شروع تحصیل مقدماتی و متوسطه فقط به زبان اسپانیایی تکلم می کردند. بسیاری از این دانش آموزان ، اگر در این کشور تحصیل می کردند، احتمالا نوعی کمک زبان اول یا انگلیسی به عنوان زبان دوم در طول نخستین سالهای تحصیل به آنها ارائه می شد و بدین سان آموزش دو زبانه عامل مهمی در موفقیت تحصیلی شان در مدرسه محسوب می گردید. بیشتر مخالفان آموزش دو زبانه نگران پیشرفت تحصیلی این گونه دانش آموزان هستند. مخالفت آنها اصولا ناشی از ترس یا نگرانی است که زبانی غیر از انگلیسی مورد توجه قرار می گیرد. تاریخ سیاست " فقط انگلیسی " به نخستین روزهای این کشور بر می گردد. بعضی از مردم از آزادی که در سایه آن مهاجران امروز به زبان بومی شان در جامعه تکلم می کنند، دل خوشی ندارند. بسیاری از این افراد ، نگران موقعیت زبان انگلیسی هستند و احساس می کنند که برتری زبان انگلیسی  با توسعه زبانهای دیگر مخصوصا زبان اسپانیایی که یک زبان مساله دار است تفاوت دارد، زیرا این زبان مخصوص طبقه پایین جامعه است . یعنی زبان اسپانیایی یک زبان طبقه پایین است . اما بد نیست بدانید که در پنج سال گذشته مدارس کالیفرنیا 3000 درصد افزایش گویندگان زبان روسی داشته است، با این همه ، این بیگانه ستیزی که ما هم اکنون علیه زبان اسپانیایی داریم، آیا یک روزی علیه زبان روسی هم تکرار خواهدشد؟ مطمئن باشید زبان انگلیسی با هیچ مشکلی روبه رو نخواهد شد.

 

هیچ خطری زبان انگلیسی را از ملت قرن آینده بر نخواهد گرفت. چرا که میزان افت زبان اول در این کشور همیشه بالاست. وانگهی سابق بر این ، چهار نسل طول می کشید تا یک خانواده از زبان اول به زبان انگلیسی انتقال یابد، اما اکنون این کار در یک نسل اتفاق می افتد. والدین و کودکان زیادی هستند که زبان مشترک گفتاری ندارند. بنابراین اگر دانش آموز تا زمانی که به کلاس ششم می رسند، در مدرسه بماند؛ محتملا تسلط بیشتری به زبان انگلیسی پیدا می کنند تا به زبان اول. بدین ترتیب است که در تحصیل شان موفق خواهند شد. همه کسانی که با برنامه های مناسب آموزش دو زبانه آشنا هستند ، از این برنامه ها حمایت می کنند. معلمانی که آموزش با زبان اول را تجربه کرده اند، بعید است که مجددا به شیوه تدریس بدون زبان اول روی بیاورند و والدینی که خود قربانی روزگار "فقط انگلیسی" پیشین بودند، نتایج آموزش های آن دوران را که همانا افت دو تا سه ساله پیشرفت تحصیلی است، ناشی از زبان ضعیف شان می دانند. مساله ای که در آموزش دو زبانه مطرح است ، فقدان کادر مجرب است. گروه خاصی از معلمان وجود دارند که دوره آموزش مبتنی بر روش دو زبانه را دیده اند. اما 21 درصد از دانش آموزانی که احتیاج به کمک زبان اول دارند، هیچ نوع خدمتی از این بابت به آنها ارائه نشده است . در حالی که ما به 25000 معلم نیاز داریم که باید این دوره های آموزشی را ببینند.

 

بزرگترین مانع در اینجا ، فقدان تعهد اجتماعی است که کیفیت تعلیم و تربیت دانش آموزانی که به زبان انگلیسی تسلط ندارند را پایین آورده است. 40 درصد جمعیت دانش آموزان ایالت کالیفرنیا اسپانیایی زبان هستند. تصمیم گیران هم علاقه چندانی به مبارزه برای فراهم ساختن فرصت های یادگیری بهینه برای این کودکان ندارند.. این مشکل ، تنها از جانب اهل زبان اسپانیایی نیست ، بلکه یک مساله همگانی است. وقتی که در مدارس کالیفرنیا یکی از پنج کودک در یادگیری ، نیازمند توجهی خاص باشد، مشکلی است که باید همه بدان توجه کنند. آنچه "الف. بروس گاردر" رئیس آموزش و پرورش در دهه 60 می گفت و هم اکنون بیش از همیشه صادق است، این بود که : زبان مهمترین مظهر  تجلی خود یا شخصیت آدمی است . اگر مدارس ، زبان مادری تمام گروه یک کلاس را کنار بگذارند، می توان انتظار داشت که در تلقی کودکان از خود والدین و خانواده شان ، به شدت تاثیر سو بگذارد. عامل طبقه اجتماعی – اقتصادی نشان دهنده نگرش مدارس این کشور علیه زبان اول و مساله فراگیری زبان انگلیسی بدون آموزش دو زبانه است .

 

اگر آموزش دو زبانه کنار گذاشته شود ، البته هیچ اتفاقی نخواهد افتاد؛ ولی این کشور با این استفاده ناچیز از زبان اول که هم اکنون در جریان است ، هرگز نمی تواند منافع بالقوه ملت خود را تامین کند. آموزش دو زبانه دوره انتقال  به زبان انگیسی است. مبنای فلسفی این الگو این است که زبان انگلیسی تنها زبانی نیست که این دانش آموزان باید فراگیرند. این یک اعتقاد همگونسازی اقلیت هاست که می گویند دانش آموزانی که فقط انگلیسی می دانند، موفق خواهند بود. این نظر با واقعیت منطبق نیست . ما نیازی نداریم تعداد سخنگویان "فقط انگلیسی"، بر ملا کنیم، اما بحث بر سر تلاش لازم در بالا بردن کیفیت تحصیل ، صرفا به خاطر تامین منافع خود " اقوام" و خانواده هایشان نیست، بلکه جامعه نیازمند این است که همه شهروندان و ساکنین از تحصیل مناسب برخوردار باشند. این گروه ها بخشی از کشور  هستند و نسبت بالایی از جامعه را تشکیل می دهند. اگر اینان موفقیتی حاصل نکنند نتایج آن به تمام کشور منعکس خواهد شد . بنابراین جامعه موفقیت های ناچیز فعلی را بر نمی تابد و یقینا  افزایش  میزان این  ناکامی ها را که ناشی از عوامل متعدد است، به عهده نمی گیرد. کشور نمی تواند تن به چنین خطری بدهد.

  

آلفردوآرتیلس / کانسپشن والدتز/دکتر حسن ستایش

روزنامه همشهری