دزدی کودکــــان دبســـتانی
دزدی متداولترین جرم جوانان است. مؤفت (moffatt1969) 500 جوان دزد را مورد مطالعه قرار داده است. در این مورد عوامل مؤثر عبارت بوده اند از : زمینه های دزدی در خانواده ، بی توجهی والدین نسبت به نادرستی ، جدایی پدر و مادر ، گرفتاری و اشتغال پدر و مادر ، سختگیریهای افراطی در مذهب ، نا امنی ، ارائه الگوها و نمونه های بد به وسیله ی پدر و مادر ، تأیید ضمنی نادرستی کودک ، و یا ازدحام و شلوغی بیش از حد خانه ( زیرا وجود جمعیت زیاد در خانه سبب می شود تا کودک نتواند از اشیاء متعلق به خود ، جدا از وسایل دیگران ، نگهداری به عمل آورد در نتیجه نوعی بی ملاحظگی نسبت به اشیاء دیگران در خانه به وجود می آید و همین جو، مستقیماً در عملکرد بچه نیز تأثیر می کند). در ضمن این کودکان معمولاً در نزد معلمین به دانش آموزان تنبل شهرت داشته اند . کودک ممکن است نسبت به دیگران احساس حقارت کند ، تنها به این دلیل که پول توجیبی کمتری دارد. یا اینکه دست به دزدی بزند تا پول آن را به دوستانش داده ، از این راه محبوبیتی کسب کند.
شنیدن این که کودک فقط در خانه دزدی می کند و اغلب هم فقط از مادر ، بسیار متداول است معمولاً علت این عمل ، روابط ناسالم فرزند با مادر است این گونه دزدی ، ممکن است عکس العمل پرخاشگرانه ای علیه مادر باشد. اما دزدی کودک در مدرسه ، احتمالاً به دلیل تأثیر گروه همسالانش می باشد.
در کتاب « درسهایی از دوران کودکی » نمونه ها و الگوهای دزدی و دروغگویی در کودکانی که سرنوشت آنان را به شهرت رسانده گزارش شده است . "روسو " که فقط 9 روز از تولدش گذشته بود مادرش را از دست داد ، در سن 13 سالگی در کِش رفتن پول و سبزیجات مهارت خاصی پیدا کرد ، و تقریباً زندگی پر از جرم و جنایتی را گذراند. "گاندی" در سن 12 سالگی دست به دزدی زد تا بتواند سیگار بکشد. "چارلزداروین" می نویسد به عنوان یک کودک ، پول زیادی برای اختراع و ابداع دروغهای سنجیده به من داده اند. من با دید یک متخصص اطفال ، اغلب احساس می کنم تنبیه کردن برای این گونه تقصیرها در مدرسه ، عملی افراطی است. هر چند که معلم دارای موقعیت و وضعیت خاصی است اما باید توجه داشته باشد که دزدی یا دروغگویی طفل بدون علت نیست و ریشه ی آن را احتمالاً در خانه می توان یافت ، با این حال ، این کودک بیچاره است که در نقش معلول ، تنبیهات را دریافت می کند.
دزدی انواع مختلفی دارد این انواع عبارتند از :
1- دزدی هوشیارانه
2- دزدی احمقانه
3- دزدی انتخابی
4- دزدی بی قید و شرط
5- دزدی تنها یا دسته جمعی و...
اگر چه دزدی مسئله ای اجتماعی است ولی مطالعات انجام شده درباره علت و انگیزه آن ناقص است. کودکان و نوجوانانی که به علت دزدی به مراجع قانونی سپرده میشوند سالیانه از ده ها هزارنفر تجاوز میکنند. متاسفانه هنوز جامعه نپذیرفته است کودکی که دزدی میکند به جای آن که توسط پلیس ومحاکم غذایی تنبیه شود باید به وسیله روانپزشک مورد معاینه و معالجه قرار گیرد. افراد جامعه و حتی والدین کودکی که دزدی کرده است همیشه منتظر اعلام محکومیت او از طرف دادگاه تنبیه و پرداخت جریمه هستند بدون آنکه به علت و انگیزه دزدی توجه کنند.افراد باهوش معمولا اشیا مورد نیاز خود را سرقت میکنند و دزدی این افراد غالبا آشکار نمی شود؛ در حال دزدی کودکان عقب افتاده به علت عدم رشد کافی هوش خیلی زود آشکار میگردد، حتی نوع شئ سرقت شده در افراد باهوش و کودک عقب مانده تفاوت دارد.
چرا کودکان دزدی میکنند؟ کودکان به چند دلیل ممکن است گاهی وسایل و اسبابهائی را که مال آنها نیست، بدون اجازه بردارند. این دلایل، هم از کودکی به کودک دیگر و از شرایطی به شرایط دیگر فرق میکنند.
۱) گاهی والدین ناخواسته رفتارهای منجر به دزدی را تقویت میکنند. پدر و مادری که متوجه میشوند کودکشان بدون اجازه چیزی را برداشته است، باید تذکرهای لازم را همان موقع به کودک بدهند. برای مثال به او بگویند: ”این وسیله مال تو نیست و نباید آن را بدون اجازه برداری“ و یا ”آن وسیله را پس بده و عذرخواهی کن“ و یا ... .
۲) گاهی کودک با مشاهدهٔ رفتار اطرافیانش این عمل را یاد میگیرد. والدینی که وسایلی را بدون اجازهٔ صاحبش بر میدارند، به نوعی موجب بدآموزی برای کودک خود میشوند. برای مثال، زمانیکه به رستوران و یا مکانی عمومی میروند اگر بدون اجازه وسیلهای را از آنجا بردارند و فرزندشان نیز شاهد این عمل باشد، بهطور حتم این کار را جایز خواهد شمرد و در آینده تکرار خواهد کرد.
۳) برخی کودکان چون هیچ پولی از خودشان برای خرج کردن ندارند، دزدی میکنند. گاهی کودک دوست دارد برای خودش چیزهای کوچکی مثل، بستنی، شکلات و یا بیسکویت بخرد، ولی پول ندارد. در این حالت اگر او پول نداشته باشد، ممکن است به سراغ کیف پدر یا مادرش برود.
۴) گاهی کودک برای رقابت بین همسالانش دست به دزدی میزند. برخی از کودکان دزدی میکنند تنها بهدلیل این که دوستانشان آنها را در گروه خودشان بپذیرند.
۵) گاهی دزدی کودک ناشی از مشکلات رفتاری ـ هیجانی کودک است. برخی از کودکان که دچار مشکلات مرزی هستند، دست به رفتارهای نابههنجار میزنند. برای مثال، کودکان عقبماندهٔ ذهنی قادر به درک قوانین اجتماعی نیستند و ممکن است گاهی از فروشگاههای محلی چیزی بردارند.
علت دزدی
دزدی علل متنوعی دارد که بیش از همه وضعیت و شرایط زندگی محیطی و یادگیری را میتوان مسئول دانست. گاه دزدی به خاطر تملک اشیا و به ویژه هنگامی که شخص به آنها نیاز داشته باشد صورت میگیرد. اما در بسیار از موارد دزدی در نوجوانان یک عمل انتقامی است و ممکن است اصولاً نیازی به شی دزدیده شده نباشد.یافته ها نشان داده است که محرومیت از مهر مادر یا جدایی هایی نسبتا طولانی از مادر در سنین خردسالی تاثیر بسزایی در بی بندوباری و دزدی نوجوانان دارد.
همچنین در دختران جوان دزدی در نزدیکی دوره های ماهانه بیشتر دیده میشود که این خود دخالت احساسات تهاجمی و خشم آلود را در دزدی های نوجوانان نشان میدهد. بعضا دزدی برای کسب وجهه و ریاست کردن و بر عده ای از نوجوانان دیگر صورت میگیرد و اینگونه نوجوانان کسانی را که از دزدی میترسند تحقیر میکنند و مورد تمسخر قرار میدهند. به هر حال دزدی معمولا با اختلالات دیگر رفتاری نیز همراه میباشد.
دزدی ممکن است برای شناساندن خود و ابراز شخصیت یا جلب محبت دوستان باشد مثلا کودکی از جیب پدرش پول بر میدارد و برای دوستانش هدیه میخرد یا آنها را به رستوران میبرد و برایشان خرج میکند دزدی ممکن است جنبه انتقامجویی و آزاررسانی داشته باشد مانند کودکی که پس از تنبیه شدن، لوازم مورد احتیاج پدرش را میدزدد و به این نحو پدرش را ناراحت و خودش را ارضا میکند یا اینکه در شب امتحان دفتر یادداشت یا کتاب هم کلاسی اش را بر میدارد. فقدان تربیت اخلاقی و کمبودهای عاطفی، حسادت، وجود احتیاجات شدید شخصی،گرسنگی و نداشتن پوشاک از عوامل دیگر دزدی هستند.
فقر اقتصادی، بی باکی و جسارت محرک های نیرومندی برای دزدی به شمار میروند اما همه علت های دزدی را نمایان نمی سازند. آمار نشان میدهد دزدی در طبقات فقیر و ثروتمند یکسان دیده میشود. روانکاوان عقیده دارند که کودک به منظور به دست آوردن ایمنی و قدرت بیشتر به دزدی متوسل میشود یعنی در واقع اشیا سمبلی از قدرت و امنیت هستند. پدران و مادرانیکه از وضع اقتصادی خود شکایت میکنند ناخودآگاه کودکان خود را به این امر تشویق میکنند. پدران و مادرانی که به علت کثرت کار کودکان خود را به دایه یا کلفت میسپارند و به جای مهر و محبت با دادن پول یا خرید اسباب بازی کودک را مشغول میکنند در واقع این تصور را در کودک ایجاد میکنند که اشیا و لوازم به منزله عشق ومحبت است.به این ترتیب کودک خیال میکند داشتن پول یا اسباب بازی به معنی داشتن مهر و محبت است؛ بنابراین هر چه را میبیند مایل است بدست بیاورد و در صورت ناکامی اقدام به دزدی میکند. در هر دزدی باید انگیزه اقدام به دزدی ونیاز یا نیازهایی که با انجام آن ارضا وسیراب میشود مشخص گردد.مطالعات بالینی روی 440 جوانی که دزدی کرده بودند که 14نفر آنها از محبت خانواده بی نصیب بوده و بقیه بدون استثنا یا مدتها به علت بیماری از خانواده خود دور، در بیمارستان بستری یا همیشه مورد تنبیه و سرزنش خانواده بوده اند.
پیشــگیری
روشهای زیادی برای پیشگیری از دزدیهای کودکانه وجود دارد که والدین و اعضای خانوداهها میتوانند با استفاده از آنها، مانع از تثبیت اینگونه رفتارها در کودکانشان شوند. از جمله:
*علت اشتباه بودن عمل دزدی را برای کودک توضیح دهید.
والدین ابتدا باید اطمینان حاصل کنند که فرزندشان، ناشایست بودن عملش را فهمیده است. آنها میتوانند به این موضوع اشاره کنند که دزدی به مفهوم برداشتن وسیلهای است که متعلق به او نمیباشد.
* مفهوم مالکیت را به کودک یاد بدهید.
بهترین وقت یادگیری مفهوم مالکیت، زمانی است که کودکان هنوز کوچک هستند. پدر و مادر میتوانند با توضیح این مطلب که هر کسی وسایلی دارد که متعلق به خود اوست و نباید بدون اجازه آن را برداشت، سعی کنند معنی مالکیت فردی را به کودک بیاموزند.
برای مثال، والدین میتوانند از کودک بپرسند: ”اگر کودک دیگری اسباب بازی مورد علاقهٔ او را بدون اجازهاش بردارد، چه احساسی پیدا میکند“، او هم همان احساس را خواهد داشت. مثالها و نمونههای دیگری هستند که پدر و مادر میتوانند با استفاده از آنها مفهوم مالکیت را به کودک بیاموزند. قرض گرفتن از کتابخانه و پس دادن مجدد آن، برداشتن شکلات و بستنی از یخچال فروشگاه و پرداختن پول آن به صندوق و ...
* به کودک بیاموزید که خواسته اش را با شما در میان بگذارد.اگر کودک اسباب بازی، خوراکی و یا وسیلهای را میخواهد، به او یاد بدهید که خواستهاش را با شما در میان گذارد تا راه صحیح رسیدن به آن را به او یاد بدهید. برای مثال، اگر کودک از عروسک دوستش خوشش آمده است و میخواهد یک شب آن را از دوستش قرض بگیرد، این موضوع را صادقانه با او و یا با شما در میان گذارد تا شما چارهای برای او بیاندیشید.
* رابطهٔ شفاف و صمیمانه با کوکانتان برقرار کنید. والدین باید نهایت تلاششان را بکنند تا ارتباطی مؤثر و فعال با کودکان خود داشته باشند. کودکانی که از بودن با پدر و مادرشان احساس صمیمیت و نزدیکی میکنند، نسبت به کودکانی که این احساس را ندارند، تمایل بیشتری برای هماهنگ کردن خود با ارزشها و باورهای والدینشان دارند.
* رفتارهای صادقانهٔ کودک را تحسین و تشویق کنید.
پدر و مادر باید از رفتارهای شایسته، مناسب و صادقانهٔ کودک حمایت و قدردانی کنند. اگر آنها اینگونه رفتارها را به موقع مورد تحسین خود قرار دهند، موجب تقویت و تکرار آنها در فرزندشان میشوند.
کمکهای والدین و مربیان هنگامیکه پدر و مادر و یا مربیان کودک متوجه عمل دزدی کودکشان میشوند، میتوانند با روشهای زیر برای رویاروئی با مشکل کودک استفاده کنند.
* آرام باشید.
در صورتیکه پدر، مادر و یا مربی متوجه رفتار ناشایست کودک میشوند، مهمتر از هر چیز آن است که رفتارهای هیجانی، تند و اغراقآمیزی از خود نشان ندهند. آنها باید به خاطر داشته باشند که همهٔ کودکان گاهی وسایلی را بر میدارند که مال خودشان نیست. پدر و مادرهائی که در اینگونه شرایط بینهایت ناراحت و دلخور میشوند، ممکن است دچار افسردگی احساس گناه و شرمساری شوند و این حالت آنها بر عزتنفس کودک تأثیری منفی میگذارد. آنها باید بکوشند آرامش خود را حفظ کنند و روشی منطقی و سنجیده برای رویارو شدن با این رفتار کودک برگزینند.
*عکسالعملی مناسب و زود انجام دهید.
همانقدر که والدین نباید رفتاری هیجانی و تند از خود نشان دهند، همانقدر هم باید رفتاری مناسب و سنجیده ـ در آن لحظه ـ از خود نشان دهند. برای مثال، از کودک بخواهند آن شیء را پس دهد و عذرخواهی کند، یا برگردد و آن را سر جایش گذارد، یا ...
* پیامدهای رفتاری کودک را برایش توضیح دهید.
پدر و مادر باید پیامدهای رفتاری کودک را برایش بهطور واضح شرح دهند. برای مثال، اگر کودک بدون اجازه از فروشگاه شکلات برداشته است، از او بخواهند که برگردد، شکلات را پس دهد و از فروشنده عذرخواهی کند. گاهی عذرخواهی کردن برای کودک کاری سخت و دشوار است، اما بهتر است او را مجبور به این کار بکنید تا دوباره دست به انجام این کار نزند.
* تفاوت ”قرض گرفتن“ و ”دزدیدن“ را برای کودک شرح دهید. ”قرض گرفتن“ با برداشتن بدون اجازهٔ وسایل دیگران ”دزدیدن“ آن خیلی فرق دارد. سعی کنید تفاوت این رفتارها را برای کودک روشن سازید.
* بر رفتارهای کودک نظارت بیشتری داشته باشید.
والدینی که رابطهٔ نزدیک و صمیمی با کودکانشان دارند، نسبت به والدینی که رابطهٔ دور و خشک با کودکانشان دارند، خیلی زودتر متوجه مشکلات رفتاری فرزندشان میشوند.
* علت دزدی کودک را پیدا کنید. کودکان مختلف به دلایل مختلف هم دست به دزدی میزنند. به همین دلیل بسیار مهم است که والدین علت دزدی فرزندشان را بفهمند. اگر پدر و مادر از کودکی که چیزی را دزدیده است مستقیماً بپرسند که چرا این کار را انجام داده است، شاید پاسخی را که نیاز به شنیدن آن دارند ، از زبان کودک نشوند. برای همین بهتر است آنها خود به بررسی رفتارها و موقعیتهائی که در طول روز کودک در آن قرار میگیرد؛ با چه کسانی دوست است، چه نیازهائی دارد، کجا میرود و ... بپردازند. اگر والدین بتوانند علت اصلی دزدی کودک را پیدا کنند، قادر خواهند بود این رفتار کودک را اصلاح نمایند. برای مثال، میتوانند برای کودک مقداری پول تو جیبی مقرر کنند، یا برای انجام کارهای خانگی دشوار (مثل؛ کوتاه کردن چمنهای باغچه، چیدن علفهای هرز، مرتب کردن انبار و ...) به او اجرت دهند.
* کودک را وادار به قسم خوردن نکیند. والدین نباید با رفتارشان، کودک را به سمت انکار واقعیت سوق دهند. اگر کودک با اصرار سعی دارد به شما بفهماند که او دزدی نکرده است، شما هم نباید با لجاجت زیاد او را وادار به راستگوئی کنید. در عوض به او بگوئید: ”امیدوارم اینطور باشد که تو میگوئی“ و اجازه دهید کودک، اعتماد شما را نسبت به خودش درک و احساس کند.
* به کودک کمک کنید راههای پول درآوردن صحیح را پیدا کند.
والدین باید اطمینان حاصل کنند که فرزندشان مقدار معینی پول برای خرج کردنهای شخصیاش در اختیار دارد. اگر کودکان آن قدر پول داشته باشند که بتوانند نیازهای کوچک روزانهشان را برطرف کنند، هیچگاه دست به ربودن اشیاء دیگران نمیزنند.
* کودک را بهدلیل اشتباهش شرمنده نکیند.
والدین نباید با سرزنش کردنهای مکرر کودک، او را دچار احساس گناه کنند. آنها همچنین نباید لقبها و برچسبهای ناروا به کودکشان بزنند. برخی از این روشها، شدیداً موجب کاهش عزتنفس کودک میشود. در عوض والدین میتوانند با رفتارهای خود به کودک نشان دهند که از کار او ناراحت شدهاند. آنها میتوانند برای او پیامدهای رفتار اشتباهش را توضیح دهند.
منابع:
1- س.ایلینگورث،رونالد،کودک و مدرسه،ترجمه: دکتر شکوه نوابی نژاد
2- ماهنامه کودک
بسیاری از ما در طی چندین سال خدمت خود با دانش آموزانی برخورد کرده ایم که در کلاس،دست به دزدی ازوسایل دیگران و یا برداشتن وسایل دوستان خود می کنند. رفتار هر کدام از ما با چنین دانش آموزانی چگونه بوده؟ آیا نسبت به رفتار زشت آنها ، ما درست رفتار کرده ایم؟ آیا پیگیر این عمل آنها بوده ایم و ریشه یابی کرده ایم؟
بسیار طبیعی است که کودک دو ساله، درک صحیحی از اهمیت درستی و راستی نداشته باشد و بدون اجازه اسباببازی خواهر یا برادرش را بردارد. اما همین کودک اگر در ده سالگی به وسایل دوستش در مدرسه، بدون اجازه دست بزند یا بردارد، به دردسر میافتد و متهم به دزدی میشود. بنابراین انتظار میرود که او تفاوت بین راستی و نادرستی را درک کند. بیشتر کودکان در دوران کودکی یکی دو بار دست به دزدی میزنند. ولی اگر با کودکی سر و کار دارید که ماهی یک بار یا بیشتر دزدی میکند، کودکی است دارای مشکل و باید به او یاد بدهید که دزدی نکند.
سلام
با افتخار لینک شدید.
به من هم سر بزنید خوشحال میشم.
سلام دوست عزیز
از این که با وبلاگ شما آشنا شدم خیلی خوشحالم.
اما متاسفانه میبینم که خیلی از موضوعات و مطالب آن برگرفته از سایت های دوستان و همچنیم بنده میباشد.
خوش حال میشم اگر موقع استفاده از مطالب دیگران از آنها اجازه بگیرید. چون واقعا هر کس برای تهیه مطالب وبشان زحمت زیادی می کشند.
ممنون و متشکر از شما
برای شما و دختر نازنین تان آرزوی سلامتی و بهروزی دارم خیلی مطالب جالبی نوشته اید
به نام خدا
سلام دوست و همکارگرامی
من دکتر محمد حسنی هستم . معلم و علاقمند به پژوهش در خصوص موضوعات و مسائل تربیتی هستم . وب لاگ دارم که نوشته های خود را در آن منتشر می کنم. اگر با برنامه ارزشیابی کیفی توصیفی در گیر شده باشید به احتمال نام من را شنیده اید. به هر حال بسیار خوشحالم که شما را علاقمند به توسعه و گسترش تجارب خود از طریق اینترنت می بینم. از این رو شما معلمی علاقمند و اهل فکر می بینم.
من مدتی است که به موضوع تربیت اخلاقی علاقه مند شده ام و در این زمینه مطالعاتی انجام می دهم. به تصور من این مساله ای حیاتی و مهم در کشور ماست. که باید به آن توجه جدی شود. از این رو قصد دارم در ارتباط با این موضوع با معلمان بحث هایی را از طریق اینترنت داشته باشم. و به عبارتی با هم دیگر در این باره بیاندیشیم. بله نوعی هم اندیشی . شاید از این طریق بتوان در جامعه معلمان آنرا برجسته نمود از این رو چند پرسش به نظرم رسیده است که که برای شما طرح می کنم . از شما خواهش دارم که به این پرسشها بیندیش و دیدگاهت را رو ی وب لاگت منتشر کن. حتما دوستان دیگرت نظراتی را خواهند داد. با این کار ما به این بحث دامن می زنیم پاسخ های شما به همکاران بینش جدیدی می دهد و شما نیز با مطالعه پاسخهای دیگر همکاران با تجارب و اندیشه های دیگران آشنا می شوید. این جریان منجر به بسط و وتوسعه تجارب متراکم معلمان می شود.
برای آگاهی از کم وکیف این همکاری علمی اینترنتی به آدرس زیر مراجعه کن
www.baher.blogfa.com
جناب آقای دکتر حسنی جواب سوال شما را بایک سوال می خواهم بدهم همانطور که در طبیعت به طور طبیعی اگر بخواهیم نهالی را بکاریم وبه یک درخت تبدیل کنیم باید به آن رسیدیگی کنیم به موقع آب و کود بدهیم وشاخه های اضافی آن را حرس بکنیم تا به بار بنشیند. دانش آموز هم مانندیک نهال است که باید تمام شرایط لازم فراهم باشد خانواده مدرسه معلم دوستان جامعه که اگر بخواهیم کمی بیاندیشیم بالاخره خواه یا ناخواه این نهال دربرخوردبابعضی از مثال بد تاثیر پذیرخواهد بودولی ماتوان این را در مدرسه نداریم که این نهال را حرس کنیم (منظور تنبیه)نیست ولی بازخوردی باید داشته باشیم تابودن کار دانش آموزرا به دانش آموزتذکر بدهیم ومانع آن بشویم که این توان را ازمعلم از چندسال قبل گرفتن . اصولا مدرسه جای تربیت است چه اخلاقی و چه تحصیلی ولی مسائل مختلف باهم همکاری لازم را ندارند . خانواده جدا تربیت می کند ؟ دوستان جدا؟ معلم جدا ؟ پس سه نوع تربیت مشکل آفرذین خواهد بود.این موضوع(تربیت اخلاقی)در مدارس کشور عزیزمان کم کم در حال فراموش شدن است زیرا هر رفتار بدی باید فراموش شود ولی مانمی توانیم رفتار بدرا کم رنگ کنیم چون هیچ بازخوردی نمی توان ارائه داد با کمترین اخم یا تشر والدین اعتراض می کنند. مدیرمدرسه اعتراض می کند آموزش وپرورش اعتراض می کندومعلم تنها می ماند وچاره ای جز سکوت ندارد.
آقای دکترچر ابچه های مدرسه هر سال بدتر از سال قبل می شوند هم از نظر اخلاقی هم از نظر درسی ؟ واقعا چرا ؟؟؟؟؟
اگر پشت سر خودمان برگردیم واز گذشته عبرت بگیریم درست است که تنبیه مانند فلک و... مردودشده اندوخواهندبودولی کمی تشر کمی برخورد تندلازم است برای تربیت ولی مادرمدرسه نداریم تاحرفی زده شود اولیاء می گویند شماحق نداریدبابچه هاتندبرخوردکنیدیاغیرقانونی است ؟ آنچنان دغدغه ای برای تربیت اخلاقی درمدارس نیست دانش آموز از نظر اخلاقی معلم را الگونمی داند واقعا چرا ؟ چون معلم ارزشی درنظر دانش آموزوخانواده اش ندارداگر معلم محبتی کرد خانواده می گویند معلم برای خودش گفته. وقتی اولیاء را به مدرسه می خوانند بعداز چندروزوچندبارتذکرمی آیند یا نمی آیند. من بعنوان یک آموزگارپایه اول ابتدائی از نظر حجاب ورفتاروگفتارنهایت تلاش را می کنم ولی دانش آموز سرکلاس از آهنگ دوست دخترمن نازه حرف می زنه وآهنگهایی که اسمش را هم نمی دانم . ارزش های فرهنگی دیگر رنگ وبوی دینی را ندارند . ارزش های آن طرف مرزهابرای جامعه ماارزش شده است که رعایت معلم یک تنه کاری ازپیش نمی برد .به طور مشخص درمدرسه وکلاش بارعایت حجاب از طرف همکاران رعایت مسائل دینی شرکت درنمازجماعت احترام به همکارو دانش آموز واولیاء دانش آموز نوشتن مطالب مربوط وتصاویردرسالن جشن تکلیف جشن قرآن .این اقدامات فقط درمدرسه است در خانواده ودر جامعه خیلی کم دیده می شود وارزش محسوب می شود وفقط شاید 20 درصد نتیجه بخش باشد .
حرف ونظر آخرمن تربیت بدون تشویق وتنبیه امکان پذیرنیست .تذکرچندباربه صورت زبانی دانش آموزخاطی می گوید من نمی خواهم تشویق بشوم تنبیه هم که درکارنیست پس چرا سعی کنم رفتارم را تغییردهم چرابه حرف معلم گوش دهم ورعایت مسائل اخلاقی را بکنم در حالی که دربیرون از مدرسه همه رفتار وگفتار وپوشش من راضی هستند . جناب آقای دکتر : من بعنوان یک معلم پایه اول ابتدایی درسطح روستای دورافتاده که یک ساعت ونیم جاده های پرپیچ وخم خاکی را طی می کنم و9ساعت اروقتم در دور از خانه و خانواده است نهایت تلاشم را دارم ولی دردودل بعضی از همکاران هم این استن که ماختیار کافی در تربیت را نداریم امیدوارم شما هم نظرات خودرابرای بنده بنویسید وراهنمای مشکلاتی باشید . متشکرم
دزدی از وبلاگهای دوستان هم خیلی کار زشتیه مخصوصا که بدون ذکر منبع آن باشه خانوم معلم عزیز
آغاز سال تحصیلی را به شما همکار محترم و همه ی معلمان ایرانی تبریک عرض می نماییم[گل]
سلام خدمت شما از مطالب ارزندهتون خیلی استفاده کردم راستش دختری دارم 7 ساله چند وقتی است که اقدام به برداشتن وسایل دوستانش در مدرسه یا منزل انها میکنه تمام راههایی رو که توضیح داداه بودید رفته ام ولی نتیجه نگرفته ام خواهش می کنم مرا راهنمایی کنید